نـابــــــ "بیداری اندیشه "

یا حسین فرماندهی از آن توست ...

شخصیت زن از دید غرب و اسلام

دنیای فاسد غرب خواستند به زور زن را ، شخصیت زن را در روش های غلط و انحرافی که همراه با تحقیر جنس زن است ، به زور به ذهن دنیا فرو کنند : زن برای اینکه شخصیت خودش را نشان بدهد ، بایستی برای مردان چشم نواز باشد . این شد شخصیت برای یک زن ؟! بایستی حجاب و عفاف را کنار بگذارد ، جلوه گری کند تا مردها خوششان بیاید . این تعظیم زن است یا تحقیر زن ؟ این غرب مست دیوانه ی از همه جا بی خبر ، تحت تاثیر دست های صهیونیستی ، این  را به عنوان تحلیل از زن علم کرد ؛ یک عده هم باور کردند .(۱/۲/۱۳۸۹)

 
 
زن را به چشم یک انسان والا نگاه کنید ، تا معلوم شود که تکامل و حق او و آزادی او چیست . زن را به عنوان موجودی که می تواند مایه ای برای صلاح جامعه با پرورش انسان های والا شود نگاه کنید ، تا معلوم شود حق زن چیست و آزادی او چگونه است . زن را به چشم آن عنصر اصلی تشکیل خانواده در نظر بگیرید ؛ که خانواده اگر چه از مرد و زن تشکیل می شود و هر دو در تشکیل خانواده و موجودیت آن موثرند ، اما آسایش فضای خانواده ، آرامش وسکونتی که در فضای خانه است ، به برکت زن و طبیعت زنانه است . با این چشم به زن نگاه کنید تا معلوم شود که او چگونه کمال پیدا می‌کند و حقوقش در چیست . (۲۵/۹/۱۳۷۱)
 

برگرفته شده از کتاب " زن و باز یابی هویت حقیقی " از مجموعه فرمایشات امام سید علی خامنه‌ای .
 
۱ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

ز این پس بگوییم امام خامنه ای یا امام امت


متن زیر گزیده ای از مقاله دکتر سعیدجلیلی تحت عنوان” چرا باید بگوییم امام خامنه ای” می باشد
غربی‌ها با سه کلیدواژه‌ی آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر افکار عمومی را اداره می‌کردند. شرقی‌ها با دو کلیدواژه‌ی مبارزه‌ی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری. امام پنج کلیدواژه‌ی قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند.
اصل «امامت‌محوری» مهم‌ترین کلیدواژه بود. سیستم امت-امامت حرف جهانشمول اسلامی بود که در عرصه‌ی سیاست احیا شد.
ده سال هر کاری کردیم، یک رسانه‌ی غربی پیدا شود که بگوید «امام خمینی»، نشد! همه می‌گفتند آیت‌الله خمینی.
سال ۵۹ به یکی از اساتید یهودی آلمان گفتم «استاد! چرا رسانه‌های شما نمی‌گویند امام خمینی؟». خنده‌ای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!». کیف‌اش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمه‌ی آلمانی کتاب «ولایت فقیه» امام بود. گفت «آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم امام”، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص می‌شود. چون کلمه‌ی “امام” قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم “رهبر”، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار استالین و موسیلینی و هیتلر قرار می‌دهیم. کلمه‌ی “رهبر” به نفع ما و کلمه‌ی “امام” به نفع آقای خمینی است. از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد، ما به ایشان می‌گوییم “آیت‌الله”، اما “امام” یک بار معنوی دارد! از طرفی ایشان آن طور می‌شود امام امت اسلامی که مسلمان‌های دنیا را دور خودش جمع بکند!». با این صراحت این را به من گفت.
یک رسانه‌ی غربی یا شرقی را پیدا نمی‌کنید که گفته باشد «امام خمینی». آن موقع ما امتحان کردیم رسانه‌های غربی آیا می‌پذیرند ما یک آگهی بدهیم به نام «امام خمینی»؟ می‌خواستیم ۶۰،۰۰۰ مارک بدهیم که یک آگهی چاپ کنند، قبول نکردند!
شهریور ۵۸ که در مجلس خبرگان قانون اساسی شهید بهشتی کلمه‌ی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود. امام خمینی گفت شما نمی‌توانی مجلس را اداره کنی، برو کنار، آقای بهشتی اداره کند. وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم. بازرگان اعلام استعفای دسته‌جمعی دولت را کرد. امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود. سر یک کلمه کشور ریخت به هم!
امامت‌محوری، امّت‌گرایی، عدالت‌گستری، و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین اساس تئوری امام خمینی بود.
امام خمینی از دنیا رفتند. آقای هاشمی رفسنجانی آمدند پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبه‌ی اولین نمازجمعه‌ی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند. یک : «ما نمی‌خواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشی ایشان “امام” بگوییم». این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ امام حاضر شد شهید بهشتی را قربانی کند برای این کلمه؛ قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده، امام این را از سال ۴۸ مطرح کرده، شما می‌گویی نمی‌خواهیم؟ به اسم اعزاز امام خمینی گفتند به جانشین‌اش نمی‌گوییم امامانگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما را می‌خواهم با شما دفن کنم! جمله‌ی دوم‌شان این بود : «خبرگان مرجع تعیین نکرده است». یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام.
وقتی ایشان جای «امام» گذاشت «رهبر»، «امّت» شد «ملّت». یعنی عملاً سیستم ملت-رهبر انگلیسی‌ها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم. وقتی «امّت» شد «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند-، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و « هموطن».
اما کلمه‌ی سوم یعنی «عدالت»؛ مقدس‌ترین کلمه‌ای که آقای هاشمی در دوران ریاست‌جمهوری‌شان ابداع و به تحمیل کردند به نظام اسلامی، کلمه‌ی «توسعه» بود. فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و پیغمبر (ص) و علی مرتضی (ع) تعریف می‌کنند، اما «توسعه» را صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و صهیونیست‌های عالَم.
در عرصه‌ی بین‌الملل هم دو کلیدواژه‌ی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «مستکبرین» فحش و توهین‌آمیز است! به جایش بگوییم «قدرت‌های جهانی»! خب وقتی گفتی «مستکبرین» باید با آن‌ها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرت‌های جهانی» باید با آن‌ها «تعامل» کنی. «مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیب‌پذیر»؛ یعنی آدم‌های بی‌عرضه‌ای که خودشان پذیرای آسیب‌اند! پنج کلیدواژه‌ی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، توسط ایشان تغییر پیدا کرد به همان کلیدواژه‌هایی که دشمنان می‌خواستند.
تا موقعی که کلیدواژه‌های قرآنی امام خمینی –که رأس آن‌ها امام بودن ولی فقیه است- احیا نشود، هر کاری که بکنیم، وصله‌پینه کردن است.
شما هر لعنی که به …… بکنید، این قدر جگر دشمنان نمی‌سوزد که بگویید امام خامنه‌ای.
مشکلی که هست هم این است که همه می‌گویند «دیگران بگویند ما هم می‌گوییماصولگراها می‌گویند صداوسیما شروع کند، ما هم می‌گوییم! صداوسیما می‌گوید ما که از روحانیون نمی‌توانیم جلو بیفتیم! روحانیون می‌گویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند که ما نمی‌توانیم جلوی مردم بگوییم! مدیران ارشد می‌گویند وقتی جوانان انقلابی هم نمی‌گویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟! و
بعضی هم می‌گویند نگوییم چون قبلاً کسی (حشمت‌الله طبرزدی) این کار را کرده و سابقه‌ی خوبی ندارد این کار در ذهن مردم! خب خوب‌ها باید پرچمدار این کار شوند که این کار به اسم آن‌ها ثبت شود و آن سابقه پاک شود.
آیت‌الله سید محمدباقر حکیم پا می‌شود می‌رود نجف ، از آن‌جا نامه می‌نویسد به «حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای». یک هفته بعد شهیدش می‌کنند. آن مرد بزرگ می‌فهمد که باید از آن‌جا پیغام دهد «امام خامنه‌ای». سید حسن نصرالله می‌فهمد در سخت‌ترین شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنه‌ای! ما اینجا نشسته‌ایم و نمی‌گوییم!
اگر نعمت خدا را قدر ندانیم، می‌فرماید «انّ عذابی لشدید». روز قیامت هم آن‌جا ندا داده می‌شود که «وقفوهم انّهم مسئولون، ما لکم لا تناصَرون». هی حرف را انداختند از این طرف به آن طرف. ”
دکتر سعید جلیلی
۱ نظر ۱ موافق ۱ مخالف

سیاست ها و راهبرد های آمریکا در جنگ نرم علیه ایران اسلامی (۵)

موسسه ی آلبرت انیشتین :

این بنیاد در سال ۱۹۸۳ م توسط جین شارپ ، پدر انقلاب های رنگین و نظریه پرداز کنش های غیر خشونت آمیز در دو سازمان ناتو وسیا ، در بوستون پایه گذاری شد . شارپ تا ابتدای سال۱۹۹۰م به عنوان مدیر عامل و از آن پس تا به امروز به عنوان مدیر علمی این موسسه کارکرده است. این موسسه در ابتدا با هدف تامین مالی پروژه های دانشگاهی پیرامون انقلاب های رنگین و اجرای الگوهای آن در شرایط واقعی فعالیت کرد و بعدها به بازی اصلی سازمان سیا برای پیشبرد این پروژه ها و براندازی خاموش در جهان تبدیل شد .

درسپتامبر ۲۰۰۳ ، این موسسه بیشتر وقت خود راصرف راهبری انقلاب رنگی درگرجستان کرد و پس از آن  ، دستیار ارشد شارپ ، سرهنگ رابرت هلوی ، به اوکرایین رفت تا با همکاری رهبران جنبش همبستگی و ماموران امنیتی CIA ، انقلاب نارنجی را برنامه ریزی کند که هنگام این حرکت ، هلوی در شهر کیف حضور داشت . هلوی متخصص عملیات های سازمان های مخفی و رئیس سابق مدرسه ی آموزشی وابسته ی نظامی سفارت آمریکا بود . موسسه ی آلبرت انیشتین به ایجاد موسسات زیر مجموعه ی خود همانند " مرکز مطالعات استراتژیک دغاع بدون خشونت" پرداخته است . این موسسه با پروژه های دیگری همانند " گذار " همکاری نزدیک دارد . این موسسه با انیشتین ارتباطی ندارد ، اما برای علمی جلوه دادن خود  از نام این دانشمند استفاده می کند .

در کتاب معروف از دیکتاتوری تا دموکراسی اثر جین شارپ ، به ۱۹۸روش نافرمانی مدنی اشاره شده است . این اپر از سال ۱۹۹۳به عنوان مانیفست استراتژیک این موسسه ، انتخاب و دستور العمل فروپاشی نظام های سیلسی  حکومت های ناسازگار با ایالات متحده شد ؛ به عنوان مثال این کتاب در آستانه ی سال ۲۰۰۰م ، دستمایه ی تشکیل گروه هایی چون " اتپور " در صربستان قرار گرفت و سرانجام پایه های سرنگونی  حکومت میلوسویچ را به نحو نظری و عملی فراهم کرد . این کتاب به زبان های مختلف و متعددی از جمله عربی ( کشور های عرب زبان ) ، چینی و فارسی ترجمه شده است .

پایگاه اینترنتی کانتر پانچ تصریح دارد :

شارپ پذیرفته است که بنیاد انیشتین همانند بنیاد سوروس از موسسه ی اعانه ی ملی برای دموکراسی (NED) و موسسه ی بین المللی جمهوری خواهان (IRI) بودجه دریافت می کند.

کانتر پانچ افزود :

موسسه ی انیشتین بودجه ی رابرای ترور هوگو چاوز در اختیار مخالفان وی قرار داد . رابرت آلفونسو از سران مخالفان ونزوئلایی نیز در بنیاد انیشتین بامقامات این بنیاد دیدار کرده بود . زمانی که آلفونسو دستگیر شد ، در بازجویی هایش به این موضوع اعتراف کرد که ماموریت آنها اقدام علیه چاوز بوده است .

اخیرا تری میسان  پژوهشگر فرانسوی و رئیس شبکه ی روزنامه نگاران ولتر ، در پژوهشی مستند ، از آموزش برخی عناصر مخالف جمهوری اسلامی ایران توسط بنیاد آلبرت انیشتین پرده برداشته بود.

 در همین حال ، خبرگذاری آشوشیتدپرس نیز طی گزارشی از مشاهده ی ردپای جین شششارپ در وقایع فتنه ۸۸ تهران خبرداد . این خبرگذاری نوشت :

معترضان ایرانی که الان نمی دانند چه کنند ، تشویق می شوند تاازمنبعی کمک بگیرند که به یک دهه انقلاب های نرم در اروپای شرقی کمک کرد.

آسو شیتدپرس این منبع را جین شارپ - مولف کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی  - اعلام کرد و نوشت :

شارپ و دیگر متخصصان جنگ نرم عقیده دارند تظاهر کنندگان ایرانی باید روش های خود را متنوع کنند و تنها به راهپیمایی های خیابانی بسنده نکنند . تظاهرات خیابانی پس از انتخابات  صدها تن را به خود جلب کرد ، اما این تعداد به صدها تن کاهش یافت .

شارپ در گفتگو با خبر گذاری آسوشیتد پرس ، اگر چه هرگونه نقشی در راه اندازی نا آرامی های اخیردر ایران (فتنه۸۸ ) را تکذیب کرد ، اما در عین حال اظهار داشت :

اگر اثر من بتواند به مقاومت صلح آمیز (براندازی نرم ) کمک کند ، خوشحال می شوم .


منبع : برگرفته شده از کتاب " انقلاب اسلامی در بوته ی آزمون (جنگ نرم بیست ساله و فتنه 88 ) " منوچهر محمدی .

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

سیاست ها و راهبرد های آمریکا در جنگ نرم علیه ایران اسلامی (۴)


به علت طویل بودن متن فقط به توضیح یک بنیاد می پردازیم ، ان شاالله در مطلب آتی به توضیح آخرین بنیاد به اسم" موسسه ی آلبرت انیشتن" می پردازیم .


این بنیاد توسط ریگان و با توصیه ویلیام کیستی ، مدیر سابق سازمان جاسوسی آمریکا nر سال ۱۹۸۳ م  و به دنبال فرمان ریاست جمهوری  با هدف مصوب تقویت موسسات دموکراتیک  در کشور های مختلف ، به عنوان یک سازمان غیر دولتی تاسیس شد  در حالیکه  به طور رسمی در ۶ نوامبر سال ۱۹۸۲ م  ایجاد شد و بوجه  NED توسط  کنگره و به عنوان بخشی از بودجه ی مصوب وزارت خارجه برای (( آژانس توسعه ی بین المللی آمریکا )) تأمین می شود . در همین حال NED برای اینکه  خصوصی جلوه  دهد از سه جامعه ی مختلف اعانه دریافت می کند  که این جوامع نیز  به طور غیر مستقیم از طریق قرار دادهای فدرال  ، تأمین مالی می شود .

ولترنت با اشاره به  همکاری NED با سیا می نویسد :  اغلب افرادی که به طور پنهانی با  سیا مشارکت داشته اند ، عضو شورای اجرایی  یا هیئت مدیره ی NEDبوده اند ؛ از جمله این افراد می توان به  او تو رایــخ ، جـان نگروپونت ، هنری سینسنروس و الیوت آبرامـز  اشاره کرد . این بنیاد توسط وین وبر  نماینده جمهوری خواه سابق ایالت ((مینسوتا)) ، بنیان گذار  جامعه ی شدیدا  محافظه کار  ((امپاور آمریکا)) و مسئول حمایت های مالی ستاد  تبلیغاتی جرج بوش در سال ۲۰۰۰  ، رهبری می شود .  در همین حال مدیر اجرایی  این سازمان نیز کارل گرشـمن ، مسئول سابق سوسیال دموکرات های آمریکا و یک تروتسکیست عضو نظام نو محافظه کاران می باشد . به بیان ساده این بنیاد ،استمرار عملیات های پنهانی سیا می باشد  در حقیقت به همین دلیل است که انگلیس و استرالیا  نیز در توافق نامه ای که روابط بین سرویس های سری نظامی آنها  را تعیین می کند ، خود را در فعالیت های بنیاد ملی دموکراسی شریک کرده اند . در ادامه  می افزاید هدف و مرام اصلی بنیاد ملی دموکراسی این است که ((آنچه برای آمریکه خوب است برای تمام دنیا نیز خوب است ))  ؛ اعتبارات این بنیاد توسط شورایی متشکل از نمایندگان حزب جمهوری خواه و دموکرات ، اتاق بازرگانی آمریکا و اتحادیه بازرگانی AFL- CIOمدیریت می شود که هر پیشنهادی می بایست برای اجرایی شدن  دست کم نظر دو سوم اعضای شورای اجرایی را کسب کند .این بنیاد تعیین می کند کدام کشورها می بایست به عنوان هدف عملیاتی این سازمان انتخاب شوند ؛ سپس این هیئت باحمایت مالی وبااستاده از شرکای اجتماعی خود در جهت براندازی دولت های هدف تلاش می کند و پس از آن نیز افرادی به ((منافع آمریکا)) وابسته باشند به قدرت خواهند رسید . این بنیاددرتظاهر برای ارتقای دموکراسی تلاش می کند در حقیقت کشورهای هدف را در جهت  تغییر منافع این کشورها به منافع طبقه ی حاکم آمریکا تغییر می دهند .

چهاربنیاد تابع بنیاد ملی دموکراسی  هستند من جمله :

۱ - (( مرکزآمریکایی  اتحاد بین المللی کارگران )) یاACILS توسط جی سوینی اداره می شود که هم زمان دبیر اتحادیه ی بازرگانی AFLC-CIO  نیز می باشد .

۲ -  (( مرکز بین المللی اقتصاد آزاد )) یاCIPEبه ریاست توماس جی دونهو  که ریاست اتاق بازرگانی آمریکا را نیز برعهده دارد.

۳ - (( بنیاد ملی جمهوری خواهان ))  یا IRI که سناتور جان مک کین در راس آن قرار دارد ؛ شخصی که در برابر اوباما شکست خورد ؛ وی حامی اصلی کنگره ی جنگ جهانی علیه تروریسم است .

۴ - ((بنیاد ملی دموکراتیک در امور بین الملل )) یا NDI که  مادین آلبرایت  وزیر خارجه اسبق آمریکا آنرا برعهده دارد .

سیستم و اسلوب بنیاد های حامی بنیاد ملی دموکراسی از آنچه ایالات متحده در آلمان در قالب یک ارتش اشغالگر انجام داد  الهام گرفته شده است به طوریکه  فرید ریش ابرت ، استیفونگ ، فردریش نانمن استیفونگ ، هانس سادال استیفونگ و هانری ش بوئل استیفونگ بجای بنیاد های آلمانی به عنوان انتقال دهندگان مالی در این کشور فعالیت می کردند . این بنیاد باالهام گیری از این شیوه ی عمل، وابستگانی را در چندین کشورمتحد اعضای ناتو ویا اعضای سابق  آنزوس پیدا کرد که در میان آنها می توان به (( بنیاد وست مینستر برای دموکراسی)) در انگلیس ، (( مرکز بین الملبلی حقوق بشر و توسعه ی دموکراتیک)) در کانادا ، (( بنیاد جین ژورس )) و (( بنیاد رابرت شومن)) در فرانسه ، (( مرکز بین المللی آزادی)) در سوئد و (( بنیاد آلفرد موزر)) در هلند اشاره کرد . در بیستمین سالگرد بنیاد ملی برای دموکراسی مشخص شد این سازمان ۶۰۰۰ جامعه و سازمان سیاسی در سراسر جهان را  تحت هدایت و حمایت مالی خود دارد. این بنیاد اصلی ترین مراکز انقلاب های رنگی در جهان را طراحی کرده یاباحمایت های کلان اقتصادی ، به آنها ماموریت داده اسست . موسسه معروف آلبرت انیشتن و خانه ی آزادی ، از نهادها ی جاسوسی دارای ماموریت امنیتبی  از سوی این بنیاد می باشد این موسسه تاکنون اطلاعات مربوط به ۲۲ ماموریت خود از کنگره و سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده در حوزه ی ایران را فاش کرده است؛ ماموریت هایی که تحت پوشش پروژه های جریان شناسی روشنفکران ایرانی ، حقوق بشر ، حقوق کارگران و زنان در ایران به انجام رسیده .  

رامین جهانبگلو  عنصری بود که در عصر موسوم به اصلاحات (۱۳۷۶-۱۳۸۴) ، برپایه ی ماموریتی پنهان از سوی NED  و سرویس جاسوسیCIA به ساختار سیاسی فرهنگی کشور راه یافت و با بهره گیری از منابع و نهادهای وابسته به دولت هفتم و هشتم کوشید تا پروژه ی جنگ نرم برای فروپاشی از درون را درایران تحقق بخشد . وی از مهرماه ۱۳۸۰ (اکتبر ۲۰۰۱م) با دعوت مارک پلانتر ازبنیاد ملی دموکراسی ، به شکل رسمی پابه ساختمان اتاق فکر قدرتمند سازمان جاسوسی آمریکا گذاشت. جهانبگلو در آن بنیاد گزارشی از نقش روشنفکران برای پروژه ی فروپاشی از دررون حاکمیت ایران ارائه دادکه که چندی بعد از سوی رئیس هیئت مدیره و مدیر عاملNEDبه بحث گذاشته شد تا برای تدوین سومین سند استراتژیک این بنیاد مورد بهره برداری قرار گیرد .گزارش جهانبگلو در ماه پنجم حضورش ، به مثابه خط مشی مبارزه ی NED باایران در کنگره ی ایالات متحده به تصویب رسید که بااعطای اختیارات ویژه ی آغاز جنگ نرم باایران به این بنیاد از سوی  کنگره آمریکا در سال ۱۳۸۲ ، جهانبگلواز واشنگتن به تهران بازگشت و به همکاری بامرکز پژوهش های مجلس ششم پرداخت . وی از نظریه پردازان انقلاب های مخملی ومعماران فروپاشی اروپای شرقی برای حضور در تهران باهدف راه اندازی جنبش ضد ایدئولوژیک علیه جمهوری اسلامی دعوت به عمل آورد که در نتیجه در اردیبهشت ۱۳۸۵ به اتهام علیه امنیت ملی باززداشت وبه همکاری باوزارت خارجه آمریکا و جاسوسان اسرائیلی اعتراف کرد .

چندی پیش ، پاول رابرتس ، معاون اسبق وزارت خارجه ی خزانه داری ایالات متحده ، در مصاحبه ی اختصاصی با مجله ی آمریکایی فارین پالیسی گفت :

کنت تیرمن رئیس بنیاد ملی دموکراسی در ۱۱ ژوئن ۲۰۰۹ یعنی ۶ ماه پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران نوشت : (( صحبت از یک  انقلاب سبز در ایران است ))

وی در ادامه نوشته بود :

NED در طول دهه ی گذشته میلیون ها دلار صرف گسترش انقلاب رنگی در کشور هایی همچون اوکراین و صربستان کرده که بخشی از این پول به دست حامیانمیرحسین موسوی(یزید زمانه) که با سازمان های غیر دولتی در خارج از ایران که NED بودجه ی آنها را تامین می کند ارتباط دارند  ، رسیده است .

رابرتس در ادامه افزود :

جرج بوش در ماه می ۲۰۰۷به سازمان سیا دستور داد تبلییغات سیاه پنهانی را برای ترویج اطلاعات نادرست به منظور ایجاد بی ثباتی در ایران و درنهایت ساقط کردن رژیم این کشور اجرا کند .


منبع : برگرفته شده از کتاب " انقلاب اسلامی در بوته ی آزمون (جنگ نرم بیست ساله و فتنه ۸۸) " منوچهر محمدی .

حقیقت نوشت : تمام دنیا در هشت سال دفاع مقدس(جنگ سخت) علیه ایران اسلامی بسیج شدن با بروز ترین ،مدرن ترین و همین طور پیشرفته ترین امکانات و سلاح ها ولی هیچ غلطی نتونستن بکنن در سالهای ۷۸و ۸۸ با امکانات و نظریه پردازان و حمایت های بی اندازه در جنگ نرم علیه ایران اسلامی حاضر شدن بازم هیچ غلطی نتونستن بکنن ، اکنون مدعی گزینه های روی میزن ما مشتاق گزینه های روی میزیم  ای مستکبرین بجنگین تا بجنگیم ما با سلاح ایمان شما با به روزترین سلاح های جنگی ....

۱ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

سیاست ها و راهبرد های آمریکا در جنگ نرم علیه ایران اسلامی (۳)

همان طور که در مطلب قبلی قول دادیم به توضیح مختصر بنیاد های مطالعاتی آمریکایی فعال در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران می پردازیم  که به علت  مختصر بودن مطلب در این مطلب فقط به توضیح دو مورد می پردازیم و دو مورد دیگر ان شاالله در مطلب آتی ارائه می شود.

۱ - مرکز بین المللی محققان ویلسون :

این مرکز برای گرامی داشت خاطره ی توماس وودرو ویلسـون ، بیست و هشتمین رئیس جمهور ایالات متحده (۱۹۱۳-۱۹۲۱) به وسیله کنگره آمریکا در سال ۱۹۶۸ م در واشنگتن دی ســی تاسیس شد واکنون لیهمیلتــون ازکارشناسان ویژه جــرج بوش  در جنگ عراق ، ریاست آن را برعهده دارد . این مرکز از لابی های مشترک جمهوری خواهان و دموکرات ها  در ایالات متحده است و به عنوان بازوی پژوهشی آیپک ایفای نقش می کند ، پل ارتباطی سیاست سازان آمریکایی با محققان دانشگاهی دنیا به شمار می رود .

این موسسه دارای ردیف بودجه ای است که هرسال توسط دولت آمریکا تعیین و از سوی کنگره تصویب می شود . بزرگترین همایش ها وپروژه های تحقیقاتی این مرکز  در یک دهه ی گذشته معطوف به ایران بوده است. این سازمان متشکل از هفت بخش اداری ، مالی ، ارتباطات ، روابط عمومی ، همایش ها ، پژوهش ها و انتشارات است . همچنین این مرکز صاحب یک برنامه رادیویی به نام " گفت و گو" است که هفته ای یکبار در سراسر آمریکا و اروپا پخش می شود . درحوزه های علوم اجتماعی و علوم انسانی بسیار فعال است  و به وسیله رقابت بین المللی  ، بورسی ۹ ماهه به اساتید ، مقامات دولتی و روزنامه نگاران ارائه می دهد .

پروژه های سیاسی این موسسه که در طول دهه ی گذشته توسط هالـه اســفندیاری و به پیشنهاد کمیته اسرائیلی آیپـــک تنظیم می شود ، برروی موضوع هایی نظیر تحلیل مسائل مردم سالاری ، توسعه ی اجتماعی ، مطالعه ی نسل شناسی ، مذهب شناسی ، درآمد های سالیانه ی ایران و .... متمرکز است ؛ اما در نهایت اهداف کمیته ی اسرائیلی آیپــــک برای انقلاب از درون را پی گرفته است .

هاله اسفندیاری مدیر ارشد برنامه ی خاورمیانه این مرکز و عضو ارشد کمیته ی آیپـــک می باشد . در سال ۱۳۸۴ ، این کمیته اسرائیلی باشعار (( هم اکنون زمان متوقف کردن ایران است)) ، سمیناری برای بررسی راه های مقابله با برنامه ی هسته ای ایران اسلامی برگزار کرد که اسفندیاری  مدیر اجرایی آن بود . این اجلاس با طرح  استراتژی امنیتی  (( ایران نقطه ی تفاهم آمریکا و اسرائیل )) کوشید تا راهبرد های دوگانه ی اسرائیل و ایالات متحده  را برای فشار بر ایران ، به هم نزدیک کند . جـرج بوش ، ایهـود  اولمرد (نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی) ، هیلاری کلینتــون ، جان بولتــون ، کاندولیــزا رایـس و ... از جمله مدعوینی بودند که با دعوت نامه ی اسرائیلی هاله اسفندیاری در این همایش سخنرانی کردند . وی در این اجلاس کارگاهی سیاسی بانام  (( انقلاب از درون  : امکان موفقیت جمهوری خواهی در ایران )) تشکیل داد .

براساس اظلاعات رسمی منتشر شده در سایت  موسسه بین المللی ویلسون ، رامیـن جهـانبگلــو ، عمـاد الدیـن باقـی ، حسـیـن بشیـریـه ( نظریه پرداز سیاسی مدعیان اصلاح طلبی و تحلیلگر مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری در عصر اصلاحات ) ، شـادی صـدر ( از سرکردگان کمپین دخترکان و پسرکان که از بودجه های موسسه ی هلندی هیفوس برای راه اندازی گروه های فشار زنانه بهره می گیرد ) ، مــراد ثقـــفی (سردبیر فصلنامه ی گفتگو و فعال در نشریات زنجیره ای ) ، گـلی نرقی ( رمان نویس و هوادار کمپین دخترکان و پسرکان) و ... از جمله افرادی هستند که هاله اسفندیاری در مرکز مطالعات خاورمیانه ی  این موسسه همکاری داشته اند .

هاله اسفندیاری پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ با ماموریت رسمی از مرکز ویلسون به ایران آمد . از سال ۱۳۷۸ به واسطه ی وی ، رامـین جـهان بگلـــو  در زمره ی کارشناسان ویلسون قرار گرفت که در ۲۳ تــــیر ۱۳۸۳ ، با ارائه ی یک گزارش استراتژیک به  به بخش خاورمیانه ی مرکز مذکور ، راه های فروپاشی از درون جمهوری اسلامی ایران را به بحث گذاشت .

بااعترافات جهان بگلـو ، هاله اسفندیاری  در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۶ دستگیر شد که به دنبال آن وزارت اطلاعات باانتشار بیانیه ای توضیحاتی ارائه داد . قسمی از این بیانیه  در ادامه ی مطلب ذکر می شود ،لطفا برای خواندن قسمتی از این بیانیه بر روی ادامه ی مطلب کلیک کنید.

۲ -بنیـاد سوروس :

نام اصلی این بنیاد جامعــه باز است که متعلق به جرج سوروس  سیاستمدار و سرمایه دار آمریکایی است که در سال ۱۹۹۳ م تاسیس شد .جرج ســوروس  که یک یهودی مجار تبار می باشد ، ساله های متمادی است که باتشکیل یک شرکت سرمایه گذاری و یک سازمان مطالعاتی حقوق بشر و دموکراسی در یشتر نقاط جهان به نفع صهیونیسم فعالیت می کند . 

این موسسه در پوشش یک نهاد خیریه و غیر انتفاعی ، امروزه  به عنوان یکی از شرکای اقتصادی انقلاب های رنگین آمریکا در جهان شناخته  می شود . هدف ظاهری این بنیاد ، ایجاد و حفظ ساختارها و نهادهای جامعه ی باز ، کمک های انسان دوستانه ، بهداشت عمومی ، رعایت حقوق بشر ، و دموکراسی و اصلاحات اقتصادی است ؛ اما شبکه ی بین المللی آن به عنوان پشتیبان مالی انقلاب های رنگی در کشورهای ناسازگار با آمریکا ایفای نقش می کند .

سوروس در بیش از ۳۰ کشور جهان از جمله جمهــوری های آذربایجـان ، ارمنستـان ، گرجستـان ، اوکراین ،قـرقیـزستـان ، ازبکستـان ،قـزاقستـان ، و مـــولداوی  دارای نمایندگی های فعال است .روند کاری این بنیاد به این شکل است که با فعال کردن مراکز مطالعاتی در کشورهای مختلف وسپس ارزیابی مخالفان دولت مرکزی وحمایت از مطبوعات مخالف دولت ، زمینه را برای انقلابی آرام وبه شکست کشاندن دولت ویاحکومت فراهم می کند . عمده ترین فعالیت این بنیاد  ، در حوزه ی کشورهای آسیای میانه و خاورمیانه است. برای اولین بار در سال ۱۹۹۷ م و در جریان ورشکستگی مالی و اقتصادی کشورهای جنوب شرق آسیا ، فعالیت بنیاد مذکوربه آسیای میانه کشیده شد و درکشورهای این منطقه نمایندگی هایی را تحت عنوان (( جامعه ی باز )) تاسیس کرد . هدف بنیاد سوروس از ایجاد این شعبه ها ، به راه انداختن انقلاب های رنگین در کشور های هدف  وتغییر نظام سیاسی این کشورها بود . به عنوان نمونه در جریان تحولات منجر به انقـــلاب گـل رز گرجستــان وانقـــلاب نارنجـی اوکــراین ، بنیاد مذکور نقش محوری ایفا کرد . برای توضیح بیشتر در این رابطه به ادمه ی مطلب رجوع کنید .

بنیاد سوروس با استقرار اصلاح طلبان در منصب های دولتی جمهوری اسلامی ،یحیــی کیـان تــاج بخــش را به عنوان نماینده ی خود در تهران برگزید وبه آموزش وی پرداخت . اغلب این تعالیم به پروژه های فرهنگ سازی ، شبکه سازی و نهادسازی در حوزه های اجتماعی معطوف بوده است .

از ابتدای دهه ی ۱۳۸۰ ، حضور کیـان تـاج بخــش در محافل اصلاح طلبی ایران شتاب گرفت . او از سال ۱۳۸۳ در کلاس های جامعه شناسی شهری دانشگاه تهران حضور یافت و طرح اندیشه های فـرانسیـس فوکویاما _ تئوریسین نظریه ی پایان تاریخ _ پرداخت. در ۱۲اردیبهشت ماه ۱۳۸۶ ،تـاج بخـش باحکم ویژه دادستانی عمومی و انقلاب تهران و به اتهامات مشارکت در کودتای مخملی در ایران و اقدام علیه امنیت ملی ، بازداشت شد تا اینکه در روز ۲۸ شهریور ماه با سپردن وثیقه از زندان اوین آزاد شد.

یحیی کیـان تـاج بخــش  به اتهام دست داشتن در اغتشاشات پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری مجددا بازداشت و در حاشیه ی نخستین  جلسه ی دادگاه رسیدگی به اتهامات ۳۰ تن از طراحان و هدایتگران  آشوب‌های بعد از انتخابات  ، نقش این موسسات مطالعاتی در آمریکا را افشا کرد :

" سازمان های آشکار دولتی آمریکایی ماکنند NED (بنیاد اعانه ی ملی برای دموکراسی) در کشورهایی فعال هستند که آمریکا در آنجا حضور رسمی دارد و می تواند دفتر ترویج دموکراسی را بازگشایی کند ، اما در ایران که پایگاه رسمی ندارد ، باید از نهاد های پوششی استفاده کند وورود بنیاد سوروس در پروژه ی ایران از این جهت بود که در یک مورد ،سهراب رزاقی از دوستان آقای سعد حجاریان از سوروس بیش از ۳۰۰ میلیون تومان برای عملیاتی کردن یک برنامه پنج ساله  دریافت کرده است. ( دادگاه ۸۸ ، دفاعیات کیان تاج بخش ، ج ۲ ، ص ۱۸۰ -۱۹۷ ) "

سـوروس  بنا بر اعترافات خودش ، دو بار با سـید محمـد خاتمـی ملاقات کرده است

 .توضیح دو بنیاد دیگر ان شاءالله در مطلب آتی رونمایی می‌شود


منبع : برگرفته شده از کتاب " انقلاب اسلامی در بوته ی آزمون (جنگ نرم بیست ساله و فتنه 88 ) " منوچهر محمدی .

افسوس نوشت : کاش همان طور امثال سوروس برای عقائدشون میلیاردی هزینه می کنن ما هم در حد توانمون برای عقائدمون هزینه بدیم ....

ادامه مطلب ۱ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

سیاست ها و راهبرد های آمریکا در جنگ نرم علیه ایران اسلامی (۲)

قبل تر دررابطه با "اتاق های فکر و تدوین سیاست های جنگ نرم" پرداختیم و حال دررابطه با " بنیاد های مطالعاتی آمریکایی فعال در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی " می پردازیم :

این مراکز مطالعاتی به وکالت از نهاد های دولتی ذی ربط همچون سازمان اطلاعاتی سیا ، پنتاگون و شورای امنیت ملی ، در صحنه ی اجرا وارد شده  و هدایت جنگ نرم را بر عهده می گیرند . این بنیاد ها تجربیات کافی و در عین حال موفقی در انقلاب های رنگین در کشور هایی همچون صربستان ، گرجستان و قرقیزستان دارند . انقلاب های رنگین یکی از شیوه های براندازی در جنگ نرم  می باشد که نا فرمانی مدنی پایه آن است .  این روش در اتاق های فکر ومراکز مطالعاتی آمریکا  علیه حکومت های ناسازگار با ایالات متحده  ، طراحی و توسط موسسات مطالعاتی  و به ظاهر علمی ، فرهنگی و هنری به اجرا می شود .

اولین نمونه تحولات مرسوم به انقلاب رنگین در صربستان در سال ۲۰۰۰ م آغاز شد و تحولات مشابه و زنجیره  ای در گرجستان (۲۰۰۳ م) ، اوکراین (۲۰۰۴ م) و قرقیزستان(۲۰۰۵ م)  ادامه یافت . از مشترکات این برنامه و طرح ها شعارهای مبتنی بر دموکراسی خواهی و لیبرالیسم انجام گرفته اند ؛ البته هرچند گذرا دروضعیت این جوامع در مرحله ی پساانقلاب رنگی ، به خوبی موید این واقعیت است که هدف ، ایجاد و تثبیت دموکراسی نمی باشد ، بلکه روی کار آمدن دولتی درراستای منافع و اعمال سیاست های غرب می باشد ؛ واقعیتی که نه تنها منجر به سر خوردگی حامیان آن منجر شده  بلکه فراتر از آن موجب بازگشتی شتابناک به پیش از انقلاب رنگین شده است .

این نهاد های مطالعاتی معروف ترین آنها عبارتند از :

۱ - بنیاد اعانه ی ملی برای دموکراسی .

۲ - آزادی و دموکراسی .

۳ - مرکز بین المللی محققان ویلسون 

۴ - بنیاد سوروس 

۵ - موسسه آلبرت انیشتین .

تمامی این بنیاد ها و موسسه ها ، اهداف مشترک زیر را دنبال می کنند :

- حمایت علمی از به اصطلاح " آزادی و دمکراسی " در اقصی نقاط جهان ؛

- تبدیل جوامع بسته به جوامعی باز  مورد حمایت و بسط  ارزش های جوامع باز  (ارزش های غربی) در جوامع بسته ؛

- براندازی نظام های سیاسی  کشور های هدف  و به حکومت رساندن  عناصر وابسته به آمریکا ؛

- تقویت دموکراسی غربی .

البته رو شهای اجرایی آنها کمی از یکدیگر متفاوت می باشد :

- حمایت مالی ، تشکیلاتی - تکنیکی و تبلیغاتی از نیرو های غرب گرا ؛

- تسهیل در ارتباطات و تبادلات میان گروه های ضد دولتی داخل و گروه های  دموکراتیک  در خارج از کشور های هدف ؛ 

- ایجاد سازمان های همکار در ترویج دموکراسی ؛

همکاری با سایر بنیاد های فعال در تقویت دموکراسی .

تفکر پشتوانه یا ایدئولوژی  حاکم بر این بنیاد ها را می توان چنین شمرد :

- تسلط بر مناطق ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی جهان ؛

- کنترل شریان انتقال انرژی و سلطه ی کامل بر آنها ؛

- حذف یا مهار نظام های چالش زا برای نظم هژمونیک آمریکا ؛

- ممانعت از ایجاد پیمان های نظامی و مستقل در آسیای مرکزی و خاورمیانه ؛

- همسو کردن کشور های هدف با سیاست های آمریکا ؛

- فرصت سازی اقتصادی برای ایالات متحده ؛

- مهار بیداری اسلامی . 


 توضیح مفصل بنیاد های مطالعاتی در جنگ نرم ان شاالله در پست آتی رونمایی می شود .



منبع : برگرفته شده از کتاب " انقلاب اسلامی در بوته ی آزمون (جنگ نرم بیست ساله و فتنه 88 ) " منوچهر محمدی .

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

سیاست ها و راهبرد های آمریکا در جنگ نرم علیه ایران اسلامی (۱)

سیاست های ایالات متحده در جنگ نرم علیه ایران اسلامی به صورت اتاق های فکر و بنیاد های مطالعاتی  می باشد که ما در این پست دررابطه با اتاق های فکر می پردازیم که انشاالله در آینده در رابطه با بنیادهای مطالعاتی همچون ۱- بنیاد اعانه ی ملی برای دموکراسی ۲- مرکز بین المللی محققان ویلسون ۳- بنیاد سوروس (ناگفته نماند خاتمی فتنه گر ۲بار بااین بنیاد ارتباط داشته به گفته ی جرج سوروس صهیونیستی بنیانگذار این بنیاد..) ۴- موسسه آلبرت انیشتین  می پردازیم .....


اتاق های فکر و تدوین سیاست های جنگ نرم آمریکا علیه ایران اسلامی :

درکشور آمریکا متجاوز از۲۷۰۰ اتاق فکر وجود دارد. نقش این اتاق های فکر این است که مسائل مهم مرتبط با سیاست های داخلی و خارجی رامورد مطالعه و بررسی قرار داده و ضمن ارائه جمع بندی در مورد موضوعی خاص ، به ارائه راهکار ها و راهنمایی های عملیاتی می پردازد.


این نهادها عموما به مدیران اجرایی و دستگاه های تصمیم گیری متصل هستند و بعضا هم افرادی که عضو یک اتاق فکر هستند، درهیئت حاکمه نیز حضور داشته وعنصر تاثیر گذاری در ساختارتصمیم گیری نظام آمریکا میباشد.

آمریکا نه تنها برنامه ریزی  درحوزه ی نظریه پردازی و نبرد فکری و طراحی جنگ نرم از طریق اتاق های فکر اقدام می کند ، بلکه برای پیاده کردن  و عملیاتی کردن آن ، وارد عمل شده و موسسات مطالعاتی وابسته به خود را مامورتهیه و تنظیم راهبردهای لازم و پیاده کردن آن راهبرد می کند.

در سطوح سیاست گذاری می توان  از شورای روابط خارجی آمریکا، نهاد های تحقیقاتی وابسته به پنتاگون ووزارت خارجه و سازمان سیا نام برد.

این نهاد ها و موسسات ، نقش مستقیمی در سیاست گذاری و برنامه ریزی کلان دارند.مروری بر گزارشات این موسسات و نهادها نشان می دهد که چگونه برای تحقق جنگ نرم در ایران فعال بوده و نه تنها تصمیم های لازم را اتخاذ کرده اند، بلکه به صورتی متمرکز ،مدیریت و فرماندهی سطوح عالی رابر عهده داشته و هزینه های لازم را برای عملیاتی کردن آن پرداخت می کردند. درعین حال در سطوح راهبردی ، این موسسات و نهاد های مطالعاتی به ظاهر مستقل و غیردولتی هستند که تحت یک فرماندهی ، وظایف خود را انجام می دادند . مادراین بخش به عملکرد هردو گروه  از نهاد های فعال که در راه اندازی جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی نقش داشته اند می پردازیم :

شیوه عملی اتاق های فکر به روال معمول بدین صورت است  که با انجام پژوهش ها و ارائه پیشنهاداتی در خصوص مسائل مهم ، به انتشار آنها از طریق کتاب یا مقاله و رسانه های مجازی اقدام کرده و آنگاه  به دولت کمک می کنند تا نسبت به جلب نظر نهاد های تصمیم گیر به ویژه کنگره اقدام کنند. دراین حال اعضای اتاق های فکر  به عنوان کارشناس حوزه های گوناگون وارد شده و مطالب مورد نظر خود ویا دولت حاکم رادر کنگره جا می اندازد .

نفوذ لابی صهیونیستی ایپک در عموم این اتاق های فکرکاملا هویدا و علنی می باشد. آنها سعی می کنند که درتدوین و ارائه هر راهبرد و سیاستی، منافع رژیم صهیونیستی را مد نظر داشته و حتی بر منافع ملی آمریکا مقدم دارند و به ویژه درمورد ارائه و تداوم کمک های مالی و تسلیحاتی  به این رژیم ، منافع آن را محفوظ بدارند.

اعضای این اتاق های فکری در کنگره حضوری فعال پیدا می کنند. حضور آنها در جلسات استماع کنگره درباره موضوعی خاص مانند ایران که ماهانه یا دو ماه یکبار برگزار می شود، امری عادی است و یقینا نظرات و راهنمایی های اعضای برجسته ی این اتاق های فکر در تصمیم گیری اعضای کنگره نقش عمده ای دارد. در طول سی سال گذشته ، حتی یک مورد اشتباه نشده است که جلسات استماع کنگره درباره ایران بدون حضور این افراد برگزار شده باشد.

بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران ساختار تصمیم گیری در آمریکا  بر این عقیده می باشند که سیستم تصمیم گیری و قدرت در آمریکا بر پایه سه ضلع قرار دارند که عبارتند از :

۱- سرمایه داران بزرگ و لابی های قدرتمند.

۲- اتاق های فکر.

۳- نهاد های رسمی تصمیم گیر همچون دولت و کنگره.

اتاق های فکری که درباره ی ایران کار میکنند عبارتند از :

۱- شورای روابط خارجی :


این نهاد از مهم ترین اتاق های فکر در آمریکا می باشد که در سال ۱۹۲۱پایگذاری شد و عموما چهره های معروف و مشهور آمریکایی  در حوزه روابط خارجی در آن عضویت دارند و ظاهرا مستقل از هریک از نهاد های تاثیر گذار و خارجی در آن عضویت دارند و ظاهرا مستقل از هریک از نهاد های تاثیر گذار و لابی ها میباشد ؛ در عین حال نهادی است  که هم مقام های دولتی و هم مدیران تجاری و اندیشمندان دانشگاهی و نخبگان و روزنامه نگاران ، در آن حضور داشته و هدف خود رابراین قرار داده اند که به تصمیم گیرندگان و سیاست گذاران دولتی کمک کنند تا درک بهتری از جهان خارج پیدا کنند تادرانتخاب های خود در سیاست خارجی ایالات متحده نظرات آنها رامورد استفاده قرار دهند. شخصیت های معروفی همچون : کیسینجر، برژینسکی،هانتینگتون، فوکویاما... دراین اتاق فکر عضویت داشته و دارند و ریاست فعلی آن برعهده ریچارد هاس می باشد.

در دسپتامبر ۲۰۰۶ (شهریور۱۳۸۵) ، این شورا میزبان دکتر احمدی نژاد بود که جلسه پرسش و پاسخ را با۱۹ نفر از اعضای شورا ترتیب داده بودند.

۲- انستیتو تحقیقاتی برو کینگز :

 انستیتو تحقیقاتی برو کینگز از جمله اتاق های فکر است که برای حزب دموکرات آمریکا تصمیم سازی میکند. یکی از اصلی ترین محور های کاری این انستیتو طی دو دهه گذشته ، بررسی مسائل ایران بوده است. از جمله این موسسه اخیرا گزارشی درمورد ایران تهیه و ذیل عنوان زیر منتشر کرد:

" کدام راه به سوی ایران : راه کارهای پیشنهادی برای یک راهبرد جدید آمریکا در قبال ایران ."

راهکارهای این اتاق فکر برای مقابله با ایران پیشنهاد کرد ، انقلاب رنگین (مخملین) یبود. در این رابطه رالف فوریس طی مقاله ای با عنوان " نخبگان جهانی سیا در پشت جنگ کثیف علیه ایران" ، بااشاره به پیشنهاد برو کینگز در هفته نامه ی امریکن فری پرس منتشر کرد ؛ او نوشت :

برو کینگز یک جنگ وکالتی را در فضای سایبر علیه ایران کلید زده است که ایرانیان را غرق در اطلاعات غلط با پیام های توئیتری متضاد و عکس های تقلبی کند.

ولی نصر معاون ارشد مطالعات خاور میانه ای شورای روابط خارجی آمریکا هم در این باره گفته است :

من فکر میکنم که هرکس در منطقه می داند که با حمایت آمریکا از عناصر ضد ایرانی در منطقه و همچنین گروه های مخالف داخل ایران ، یک جنگ وکالتی هم اکنون  در جریان است.

در انستیتو برو کینگز افرادی هستند که سالها در سیاست خارجی آمریکا فعال بوده اند از جمله میتوان به مارتین ایندایک اشاره کرد که سال ها سفیر آمریکا در تل آویو بوده و اینک مسئول سابان، شعبه ای از اتاق فکربرو کینگز است . او همچنین به همراه کنت پولک اخیرا کتابی درباره ی چگونگی سرنگونگی نظام جمهوری اسلامی نوشته است ؛ مایکل لدین و کنت تیمر من بنیادی را تحت عنوان "بنیاد دفاع از دموکراسی ها" به وجود آورده اند که به طور کامل روی ایران تمرکز دارند . خصوصیت مشترک اعضای بنیاد دفاع از دموکراسی ها این است که همه از کارشناسان خبره ی حوزه ایران به حساب می آیند.

برو کینگز یک مرکز دیگر هم دارد که یک صهیونیصت اداره ی آنرا بر عهده دارد و به طور خاص روی ایران  تمرکز دارد؛ حیم سابان مرکز مطالعات  خاورمیانه را اداره می کند . سابان جمله ی معروفی دارد : " تنها چیزی که برای من مهم است اسرائیل می باشد." برو کینگز باوجود این ترکیب ، وانمود میکند از رویه ای متعادل و بی طرفانه پیروی می کند !

۳- موسسه تحقیقاتی آمریکایی اینتر پرایز :

یکی دیگر از اتاق های فکر آمریکا ، انستیتو تحقیقاتی اینتر پرایز می باشد که به عنوان اتاق فکر جمهوری خواهان  عمل می کند . جورج بوش در سال ۲۰۰۷ به این موسسه آمد و در سخنرانی خود در این موسسه گفت :

اکنون ۲۰ نفر از اعضای شما عضو ارشد دولت من هستند.

اعضای برجسته اینتر پرایز  در هنگامی که جمهوری خواهان در حاکمیت هستند به دررون  دولت می روند و زمانی که حزب رقیب به پیروزی میرسد ، به اتافق فکراینتر پرایز  باز میگردند . اتاق فکر " مطالعات واشنگتن " یکی از زیر مجموعه های اینتر پرایز  است که به طور خاص روی ایران کار میکند و ترکیبی از عناصر آمریکایی و ایرانی را در خود جای داده است.

۴- موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن :

"انستیتو سیاست خاور نزدیک واشنگتن " یکی دیگر از اتاق های فکر است که دموکرات ها یی نظیر دنیس رایس ، پاتریک کلاسون و مایکل اینزستاد در آن به طور خاص روی ایران کار میکنند . آنان نیز افرادی نظیر ولی نصر رادر کنار خود جای داده اند ؛ البته این دو همزمان  عضو شورایی روابط خارجی آمریکا نیز میباشند. مایکل اینزستاد در ماه سپتامبر ۲۰۱۰ ، مقاله ای تحت عنوان " نیرو های امنیتی ایران و اپوزیسیون" درباره سپاه پاسداران منتشر کرد.

"رند" و " واشنگتن دی سی" دو اتاق فکر دیگر آمریکایی هاست که به طور خاصرروی ایران کار میکنند . این دو اتاق فکر به طور میانگین ماهانه بین ۲ تا ۵ مقاله ی مهم و یا کتابچه در باره ایران منتشر می کنند.

دراین میان ، بعضی از مراکز نظیر " بنیاد دموکراسی در ایران " که کنت تیمرمن آن را اداره میکند و "بنیاد هری تیچ" هم هستند که به طور خاص درباره ایران کار میکنند و تاثیرات مهمی در نگرش آمریکایی ها  نسبت به ایران برجای می گذارند  ولی اتاق فکر خوانده نمی شوند.

۵- موسسه هوور:

این مرکز وابسته به دانشگاه استنفورد و به عنوان یکی دیگر از اتاق های فکر نومحافظه کاران است که در سال ۱۹۱۹ توسط هربرت هوور رئیس جمهور وقت آمریکا تاسیس شد. از جمله پژوهش هایی که این موسسه دررابطه باایران تهیه و تدوین کرد ، تحت عنوان "دموکراسی در ایران"  می باشد که از جمله پژوهش های مهم این موسسه اسست  و عباس میلانی و مایکل مک فایل مدیریت آن را بر  عهده دارند و در سال ۲۰۰۵ گزارش تحقیقاتی دیگری تحت عنوان " فراسوی تغییرات تدریجی ؛ یک استراتژدی جدید در قبال ایران " منتشر کرده اند.

۶- کمیته خطر جاری :

این نهاد در اوج جنگ سرد در سال ۱۹۵۰ به عنوان تشکیلاتی در راستای ایجاد اجماع ملی برای مقابله و به منظور آموزش و آماده سازی آمریکاییان با یه اصطلاح توسعه طلبی اتحاد جماهیر شوروی در عرصه ی سیاسی آمریکا ظاهر شد  و راهبرد جنگ نرم توسط این  کمیته در سال های پایانی دهه ی ۱۹۸۰طراحی شد ، ولی در این زمان ، هدف دیگر اتحاد جماهیر شوروی نبود ، بلکه ایران و جهان اسلام  به عنوان خطر جدی تحت نام های بنیاد گرایی اسلام و تروریسم ، مطمع نظر قرار گرفت  وبرای تقابل با آن از طریق جنگ نرم برنامه ریزی کرد .

این کمیته متشکل از برخی تعاملات بلند پایه ی سیاسی ـ امنیتی ، دانشگاهیان ومحققان موسسات پژوهشی آمریکا می باشد که به جناح محافظه کاران تعلق دارد.

افرادی همچون : جوزف لیبرمن (سناتور صهیونیست) ، جیمز ولسی ،ایلمان برمان معاون شورای روابط خارجی ، دانیل پلتکا ، مارک پالمر ، الیوت کوهن ، فرانک گافنی و دانیل پایپس از جمله اعضای آن میباشد.

ازجمله اتاق های فکر که صرفا برای برخورد با مسئله ی ایران ایجاد شده اسست ، اتاق فکر " کمیته سیاست  گذاران ایران " می باشد که در سال ۲۰۰۵ با حضور مقامات دولتی سلبق آمریکا از وزارت امور خارجه ، وزارت دفاع (پنتاگون) ، کاخ سفید ، جامعه اطلاعاتی همچون  CI A و  DIA و همچنین نخبگان دانشگاهی تاسیس شد. ماموریت این کمیته ُ " فراخوانی برای تغییر در تهران به وسیله ی ایرانی ها به جای آمریکایی ها و تاکید بر اتخاذ راه حل سوم " بود. بر این اساس توصیه می کند که راه حل های نظامی و دیپلماتیک باید همچنان مورد توجه باشد ؛ در همان حال که نقش مرکزی  را به مخالفین ایرانی داده تا تغییرات به اصطلاح دموکراتیک (!) در این کشور تسهیل شود.

این کمیته در سال ۱۳۸۴ ، بعد از پیروزی احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری  ، گزارشی راتحت عنوان " انتخاب های سیاسی آمریکا برای ایران و مخالفین سیاسی ایرانی" در پاسخ به پیروزی احمدی نژاد در ریاست جمهوری منتشر کرد که در آن آمده است :

زمانی که ما با شکست دیپلماسی و غیر ممکن بودن ضربه ی نظامی علیه ایران هسته ای مواجه هستیم ، رئیس جمهور جورج بوش روش درستی را  انتخاب کرد که باید مردم ایران را تقویت  و قدرت بخشیده تا نسبت به تغییر رژیم اقدام کنند.

این گزارش به نکته ی جالبی که اساس و پایه ی جنگ نرم می باشد اشاره می کند :

آنچه که تهران را به حرکت در می آورد و موجب دشمنی و خصومت در برابر اسرائیل و آمریکا می شود ، ناشی از احساس تهدید از طرف آنها نیست ، بلکه ناشی از  "ماهیت ایدئو لوژی انقلابی رژیم" می باشد !

برهمین اساس برنامه ریزی برای انجام عملیات جنگ نرم با آغاز نبرد فکری در دستور قرار می گیرد.



پ ن : برگرفته شده ازمستندات منو چهر محمدی در قالب کتاب " انقلاب اسلامی در بوته ی آزمون (جنگ نرم بیست ساله و فتنه ۸۸)"

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
درباره من
امام علی (ع):
هرکس به وقت یاری رهبرش در خواب باشد؛
زیر لگد دشمن بیدار می شود .(غررالحکم ص -422)

امام خامنه ای : بصیرت یعنی اینکه بدانیم :
شمری که از حسین (ع) سر برید ؛ همان جانباز صفین است که تا مرز شهادت پیش رفت .

شهید آوینی : اهل کوفه نبودن یعنی اینکه بدانیم:
""تا حسین (ع) نیامده ولی امر مسلم بن عقیل است...""


لبیک یا امام خامنه ای لبیک یا امام حسین (ع) است.
نویسندگان
پیوندها
طراحی شده توسط رضا