من جنگیدم
تو تماشا کردی
او فرار کرد
من توی کرخه شنا کردم
تو به استخر سرپوشیده رفتی
او با اسکی روی آب مزاحم خواب ماهیها شد
من با صدای آهنگران بزرگ شدم
تو در حمام از صدایت لذت بردی
او آخرین کاست های لس آنجلس را زمزمه میکرد
من عکس حسین خرازی را قاب گرفتم
تو عکس بچه گربه های ملوس را از از دکه روزنامه خریدی
او پلی بوی قدیمی خود را ورق زد
من شربت صلواتی خوردم
تو کوکا کولا سر کشیدی
او لیمو ترش را در گیلاس فشار داد
من زخمی شدم
تو نزدیک بود دلت بسوزد
او جای نیش پشه را خاراند
من لباس بیمارستان پوشیدم
تو جلوی آینه پیراهن تازه ات را نگاه کردی
او به دنبال کتونی آمریکایی بازار انقلاب را زیر پا گذاشت
من به اتاق عمل رفتم
تو به اتاق پذیرایی
او به اتاق بازرگانی رفت تا بتواند شیر خشک وارد کند
من شهید شدم
تو چرت بعدازظهرت را از دست دادی
او دمر روی تخت خواب افتاد و آروغ زد
من به اقیانوسی از نور افتادم
تو زیر نور چراغ به تماشای ویترین ایستادی
او مه شکن بنزش را در تونل کندوان روشن کرد
من هنوز یک آرزوی بزرگ هستم
تو...
او...
من و تو کجا هستیم؟؟؟؟